چهارشنبه، مهر ۲۴، ۱۳۸۷

زندگی بد نیست. خاطرات و دوستای خوبی دارم، اما همیشه دلم میخواست یه دوست داشته باشم که بشه تو بغلش گریه کرد، درست مثل این کتابه...
پایان.